عنوان بالا به شوخی میماند، اما هر شوخی، بالقوه میتواند رنگ و بویی از واقعیت گرفته باشد. در غاری در فرانسه، دانشمندان فسیلشناس ردِ پای گونهای ناشناخته از دایناسورهای غولپیکر را بر سقف یافتهاند[1]. اگر گذارِ آدمی هراندازه باهوش و تیزبین اما بیاطلاع از موضوع، به آن غار میافتاد، به احتمال بسیار برآمدگی-تورفتگیهای موجود بر تخته سنگهایِ سقف شاید آخرین جایی میبود که نظرش را جلب میکرد. بدون اینکه او را به فکر بیاندازد، آن اَشکال ردپای موجودی عظیم الجثهاست باقیمانده از ۱۶۶ میلیون سال پیش. اما اساس علم، بر شواهد است. اگر آن برآمدگی-تورفتگیها ردپاست، و بر طبق الگوهای موجود ردپای دایناسور، پس باید جدیاش گرفت. حتی اگر مجبور شویم، برای مدتی هم که شده، فرض کنیم دایناسورها بر سقف راه میروند!
و پرسش بعدی: دایناسور در غار چه میکند؟ اگر هم گذارش افتاده چگونه در حالت بیوزنی یا آکروباتگونه بر سقف راه رفته؟ توضیح اهل فن همچون همیشه ظاهر سادهای دارد. ردپایی است به جا مانده از ۱۶۶ تا ۱۶۸ میلیون سال پیش، زمانی کافی برای جابهجایی سطوح زمین و تخته سنگهای عظیم؛ این یکی از سطح زمین چنان چرخیده که امروز تبدیل شده به سقفِ غاری بزرگ.
داستانی مشهور در زبان انگلیسی وجود دارد با کاربردهایی متعدد و گاه متفاوت. برخی منشا داستان را ملانصرالدین و برخی صوفیان قرون گذشته میدانند. بدون کوچکترین علاقهای به ورود به نزاعِ بیپایانِ “منشا همهچیز مشرق زمین است یا نیست”، میرویم به سراغ داستان به روایت انگلیسیاش: در سیاهی شب، پلیس مرد مستی را میبیند که زیر چراغ خیابان مشغول جستجوست، می پرسد به دنبال چیست و مردِ مست پاسخ میدهد کلیدش را گم کرده. پلیس هم دقایقی در جستجو همراهی میکند، بدون آنکه نتیجهای حاصل شود. از مرد مست می پرسد مطمئنی همینجا گم کردی؟ و پاسخ میشنود: نه در پارک گم کردم. پلیس با تعجب میپرسد پس چرا اینجا دنبالش میگردی؟ مرد مست پاسخ میدهد: فقط اینجا چراغِ روشن دارد!
وجوه متعدد داستان، آن را مستعد برداشتهای مختلفی کردهاست. در علومِ شناختی و مطالعاتِ ذهن، آنرا نمونهای از سوگیریِ مشاهداتی (observational bias) میدانند، به زبان ساده: ذهنِ آدمی تنها به دنبال چیزی است که مشاهدهاش ساده باشد. برخی داستان را به Streetlight effect میشناسند و در برخی متون به drunkard’s search مشهور است. اما، در مطالعات علمی، برخی به جد و برخی به طعنه معتقدند، روش پژوهش در علم دقیقا روش همین مردِ مستِ قصه است. پژوهشگر علوم به دنبال شواهدی است تا از کنار هم چیدنشان پاسخی به دست آید، شاید برای پرسشی موجود و شاید برای پرسشی که از وجودش بیخبر بودهایم.
پژوهشگر، اگر قرار باشد به ابعاد و تعریف دایناسور بیاندیشد، اگر به غاری هم وارد شود، بعید است کاری به سقف داشته باشد. اما روش او اینگونه نیست، شیوه اش جستجوست، در هر جایی که نوری روشن است و می توان دید.
علی صدر
فروردین ۱۳۹۹
[1] Gigantic dinosaur footprints are found on the roof of a cave https://www.nature.com/articles/d41586-020-00972-y
Leave a Reply