در پشیمانی سودی هست یا نیست؟

به روشنی می­بینم: دو موقعیت محتمل پیش روست و فرد می­تواند 
 این یا آن را انتخاب کند. نظر صادقانه­ام یا نصیحت دوستانه­ام
  این است: این را انجام بدهی یا آن، در هردو صورت پشیمان خواهی شد.
 سورن کیِرکِگارد

درک این نکته که آیا دیگر جانداران هم بر گذشته­ی خویش افسوس می­خورند، دستِ­کم هنوز ممکن نیست، از این حیث و تا به امروز، انسان تنها موجودی­ست که افسوس می­خورد و پشیمان می شود. تجربه­ای­ست آشنا و مشترک که به دفعات در زندگی تکرار شده و گاه نیز تبدیل به عادتی ناگزیر می شود. در تعریفی مختصر در روان­شناسی گفته می­شود: پشیمانی واکنشی عاطفی­ست به یادآوریِ وضعیتی، شرایطی، تجربه­ای در گذشته که فرد آرزو می­کند به گونه­ای دیگر می­بود. 

شدت و دفعات پشیمانی به عوامل متفاوتی وابسته است. جهان­بینیِ فرد، البته در این بین تاثیر شگرفی دارد؛ ساموئل بِکِت –نویسنده­ی ایرلندی- نوشت: “پشیمان هیچ چیز نیستم، تنها پشیمانی­ام از آن است که متولد شدم”. اما در نگاهی کلی و کمتر دراماتیک، اعتقاد بر آن است که شدیدترین شکل پشیمانی و افسوس حول موضوعاتی است که دیگر امکان تکرارشان نیست؛ عشقِ از دست رفته، جوانی و یا ساعتی هم­نشینی با انسانی درگذشته. برخی نیز معتقدند، در شالوده­یِ پشیمانی و افسوس، مفهومِ “از دست دادن” نهفته است. ژرژ ساند –نویسنده­ی قرن نوزدهم فرانسوی- نوشت: از مهربانی، این گنج نهفته در درون خود محافطت کنید. یاد بگیرید چگونه در بخشیدن تردید نکنید، در از دست­دادن پشیمان نباشید و در به دست آوردن بدذات”. 

در تحقیقاتی جامع در باب پشیمانی، مشخص گردیدزنان و مردان در تجربه­ی پشیمانی یکسان نیستند. در یک نمونه: پشیمانی از رابطه­ی عاشقانه در زنان ۴۴ درصد و در مردان تنها ۱۹ درصد مشاهده شد، اما پشیمانی از وارد نشدن به رابطه­­ای جنسی در گذشته، در مردان بسیار بیشتر از زنان است. هم­چنین فرهنگ و محیط زندگی خود تبدیل به عناصری تاثیرگذار می­شوند. تحقیقی دیگر نشان از آن داشت که مردمان ملیت­هایی در جهان بیش از دیگران تجربه­ی پشیمانی دارند، و جالب­تر آن­که پشیمانی و افسوس از آن­چه در روابط بین افراد رخ داده، نزد ساکنین شهرها و مراکز پرجمعیت بسیار کمتر از محیط­های دور از شهر است. 

روان­شناسان معتقدند مکانیزم پشیمانی سودمند است، اما این قاعده­ی کلی، اما و اگر بسیار دارد. اگرچه روشی است برای جلوگیری از وقوع خطای مشابه، اما عادت به آن و تکرارش، تبدیل می­شود به آن­چه در روان­شناسی نظریه­ی پشیمانی خوانده می­شود: مدلی از تحلیلِ رفتار که در آن، هراس و وحشت از “پشیمانی در آینده” بر تصمیمات فعلی و قضاوت فرد تاثیر بگذارد. گاه تا جایی که فرد، از وحشتِ پشیمان شدن، دیگر عملا قادر به تصمیم­گیری نیست؛ شکل­گیریِ نوعی بی عملی. مطالعات متعدد نشان داده است که شدت پشیمانی در مواردی که کاری انجام داده ایم به مراتب بیشتر از زمانی­ست که کاری انجام نداده ایم. از این رو، هراس از پشیمانی درآینده ما را سوق می­دهد به بی­عملی، تا در آینده­ای مفروض، احتمال پشیمانی، یا دستِ­کم شدت افسوس، کمتر باشد. 

اما، پشیمانی رابطه­ای مستقیم نیز با آزادی و انتخاب دارد. افسوسِ فرد بر انتخابی­ست که کرده و می­توانست نکند، راهی­ست که رفته و می­توانست نرود و حرف­هایی­ که نگفته و می­توانست بگوید. مرور گذشته و تصور انتخابی دیگر و دست­آوردی بهتر، برجسته­ترین شکلِ پشیمانی است. بدین سان، در موقعیت اجبار، زور و ناچاری، اساسا انتخابی رخ نمی دهد که در ادامه به پشیمانی بیانجامد. حال آن­که، جامعه­ی مدرن، حقوق برابر و آزادی فردی فراهم­آورنده­ی زمینه­ای است برای تجربه­ی پشیمانی در آینده؛ آن­چه انسان امروز به فراوانی تجربه می­کند. 

اگر باور داریم مهم­ترین ویژگی بارز زندگی انسان برخورداری از آزادی­ست، در آن صورت باید پذیرفت پشیمانی امری طبیعی است. ادعای زندگی بدون پشیمانی یا زیستن به این هدف که افسوس و پشیمانی در آن رخ ندهد، ناشی از برداشتی نادرست از ماهیت و طبیعت زندگی بشری است؛ به زبانی دیگر، زندگی بدون پشیمانی نه ممکن است و نه مطلوب. آن­چه امروز سبب افتخار است، فردا شاید باعث سرافکندگی و افسوس باشد و روزگاری مجددا محل مباهات. وقتی ادی پیاف -خواننده­ی شهیر فرانسوی- می خواند “از هیچ چیز پشیمان نیستم”، منظورش آن نبود که تمام انتخاب هایش درست بوده، مسئله پذیرش و گذر از بار سنگین گذشته است، با همه­ی لذات و دردهایش.  

علی صدر   

فروردین ۱۳۹۹ 

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Blog at WordPress.com.

%d bloggers like this: