برتری موسیقی بر کلام؟! یا همه‌چیز بر کلام؟

ایوان تورگنیف در انتهای داستان “آبهای بهاری” خاضعانه از زیر بار توصیف احوالاتی که بر پرسوناژ داستان خود رفته شانه خالی می‌کند. می‌نویسد “توصیف احساسی را که پس از خواندن نامه به سانین دست داد به عهده نمی‌گیریم. یافتن سخن مناسب برای چنین عواطفی دشوار است، چون عمیق‌تر و شدیدتر و پرمعناتر از هر سخن‌اند. تنها موسیقی می‌تواند آن را بیان کند”. تورگنیف تنها ادیبی نبوده که رای به چنین برتری داده‌است. از ویکتور هوگو نقل است که موسیقی چیزی را بیان می‌کند که نه قابل گفتن است و نه می‌توان درباره‌اش سکوت کرد؛ از این منظر روی دست تورگنیف بلند شده و حتی آن‌را از سکوتی که همیشه در پیشگاه بزرگان شایسته‌ی بیشترین احترام بوده هم برتر یافته است. 

کم نیستند کسانی که معتقدند یک تصویر هزار بار رساتر از توصیف کلامی آن است و دیگرانی که مدعی‌اند سکوت رساتر و پسندیده‌تر است از سخن‌گفتن. گویی آدمیزاد هرچه بیشتر می‌گوید، کمتر متفاعد می‌شود کلام قادر به رساندن منظوری باشد. نظریات زبان‌شناسی در تحلیل این نارسایی‌ها از هم سبقت گرفته، می‌گیرند و خواهند گرفت. 

با این حال، برای بیان تمام این برتری‌ها و نارسایی‌ها تنها می‌شود به سراغ همین متهم ردیف اول رفت. بیچاره کلمه … باید تمام توانش را به کار برد تا نشان دهد چه اندازه ناتوان است. باید اقرار کرد تورگنیف چه خوب با کلمه نشان داد که کلمه چه‌ها می‌تواند نکند.

پی‌نوشت: جمله‌ی تورگنیف از ترجمه‌ی عبدالحسین نوشین نقل شده‌است

Picture: The Music Lesson – by Nikolai Koshelev 1865

 

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Blog at WordPress.com.

%d bloggers like this: