خودداری از دعوای توییتری و اتهامِ آلارمیست‌بودن

جاناتان هاید -روان‌شناس و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی- در مقاله‌ای مفصل به نقدهای اصلی به نظریه‌اش درباره‌ی تاثیر مخرب شبکه‌های اجتماعی (و به طور مشخص اینستاگرام) بر روی نوجوانان (و به طور مشخص دخترها) پاسخ داده اشست. لینک مقاله/جستارش را اینجا گذاشته‌ام و خواندنش را به کسانی که به این طرز نوشتن علاقه‌مندند توصیه می‌کنم: نمونه‌ی خوبی‌ست از یک اِسِی (essay) از آدمی آکادمیک که بحثی آکادمیک-اجتماعی را به شیوه‌ای مرتب و دقیق و نه خیلی فنی چنان نوشته که هم جواب متخصص‌ها را داده باشد و هم برای مخاطبانِ عام، خواندنی، مفید و قابل درک شود. البته نمونه‌ی اعلای یک جستار نیست اما برای مباحثه‌ای علمی از یک آکادمیسین، می‌توان به آن نمره‌ی قبولی داد و الگویی قابل مراجعه تلقی‌اش کرد.

 

هاید به کمک همکارانی دیگر، چندسالی بر روی این نظر پافشاری کرده که استفاده از اینستاگرام -به طور مشخص برای دخترهای نوجوان- رابطه‌ای مستقیم با رشد قابل‌توجه و نگران‌کننده‌ای افسردگی و اضطراب داشته. تمامیِ داده‌های موجود از کشورهای مختلف را روی هم گذاشته و تحقیقات متنوع را به همراه چند فرضیه که تلاش می‌کنند دلایل و علل آن تاثیر را شرح دهند، در یک مجموعه جمع کرده و همراه با دسترس‌پذیر‌کردنِ آن برای عموم، دائما آن مجموعه را با یافته‌های تازه به روز می‌کنند. کسانی قاعدتا با او مخالف بودند و مقالاتی در نقد حرف‌اش نوشته‌اند و او را یک “آلارمیست” خطاب کرده‌اند؛ به این معنا که فرد درباره‌ی وجود یک خطر بالقوه، واکنش بیش‌ازحد و غلوآمیز دارد.

 

هاید تلاش کرده پاسخ همه را در یک مقاله‌ی کامل بدهد. یکی از منتقدینِ بِنام نه تنها مطالعات، داده‌ها و ارزیابیِ او را زیر سوال برده، بل ادعا کرده چنین شیوه‌ای از مطالعه -یعنی جمع‌آوری و تحلیل آماری داده‌ها که شیوه‌ای مرسوم در روان‌شناسیِ اجتماعی‌ست- از اساس بی‌فایده و ارتباطی با واقعیت ندارد: به زبان ساده یعنی مهمل است. هاید ابتدا تاکید می‌کند این مباحثه‌ی آکادمیک را باید -در برابر چشم عموم- اما در قالب جستارهایی بلند پی گرفت و نه در توییتر. پاسخ آن اتهام‌ها که گاهی تند و ورای پس‌زمینه‌ی بحث و گاهی نادقیق است، نیاز به شرح و بسط طولانی دارد تا خواننده دریابد کجای حرف منتقد بی‌اساس است. کاری که او در چندین پاراگراف مفصل برای هر نظر و مجزا انجام می‌دهد بی‌آن‌که بحث را کش دهد. اشاره‌اش به توییتر از این نظر جالب است که خودش زمانی با تمام شهرت و اعتبار و شخصیت آرام‌اش، به حدی از واکنش‌های تند توییتری کلافه شد که کامنت‌ها را بست و مدتی به کل از این شبکه رفت. بحث‌های آن‌زمانش تا حدودی به تقابل سیاسی در جامعه‌ی آمریکا می‌پرداخت و کسانی دوست نداشتند تنش‌ها بخوابد یا بتوان به شکلی آرام درباره‌اش گفتگو کرد.

 

نکته‌ی قابل‌توجه دیگرِ این مناظره‌ی مکتوب، خونسردیِ نویسنده است در مواجهه با نقدهایی که گاه در عمل تمام اعتبار علمی و کارنامه‌ی آکادمیک او را هدف گرفتند. در واقع و به زبان ساده به او برنمی‌خورد. تلاش می‌کند نشان دهد چرا حرف منتقد معتبر نیست و دلایل‌اش سست یا نادرست‌اند، اما دست به حمله‌ی متقابل نمی‌زند. نقد را شخصی نمی‌گیرد و در برابر کشاندن بحثی آکادمیک به دعوایی حیثیتی مقاومت می‌کند. چنین طرز برخوردی ممکن است مانع از هیجانی و مشهور‌شدن بحث و سر زبان افتادن طرفین -و به اصطلاح ترند‌شدنِ آن- شود اما برای خوانندگانی که پیگیر موضوع‌اند، به دست‌آوردنِ نتیجه‌ی ملموس‌ و منطقی را ممکن‌تر می‌کند و البته به اعتبار نویسنده در درازمدت می‌انجامد.

 

برای پیشبرد و پیگیریِ بحثی پرمناقشه -همچون نمونه‌ی بالا- روش‌های مختلقی می‌توان فرض کرد. راه‌انداختنِ دعوایی توییتری قطعا بیشتر دیده خواهد شد، صدا خواهد کرد و اسم آدم‌ها را برای مدتی کوتاه سر زبان خواهد انداخت و بعد هم‌چون هر موضوعِ دیگری زیر سایه‌ی دعوای بعدی مدفون خواهد شد. و یا در عوض می‌توان متنی پر و پیمان در برابر چشم عموم گذاشت که قابل ارزیابی باشد، به خوانندگانی کمتر قانع بود و از نبودِ جنجال بر سر حرف و نظر خویش تاسف نخورد و توجه داشت درکی متوسط و مطلوب از یک نظریه نزدِ یک گروه از خوانندگانِ جدی، وزنی به مراتب بیشتر و بُردی به مراتب عمیق‌تر از جنجالی انفجاری اما زودگذر نزد جماعتی بسیار بزرگ‌تر خواهد داشت که بعید است یک هفته بعد به یاد آورند چرا هورا کشیده بودند یا دلیل نفرت‌شان دقیقا چه بود. 

علی صدر  

خرداد ۱۴۰۲

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Blog at WordPress.com.

%d bloggers like this: