اصالتا واژه‌ای هلندی‌ست، اما به همین شکل در انگلیسی نیز به کار می‌رود. به این معنا که به خود مجال دهیم هیچ کاری نکنیم، یا به زبانی دیگر، به خود فراغت‌دادن بدونِ احساس گناه یا عذاب وجدان. 
 

برخی روان‌شناسان معتقدند اگرچه در روزگار فعلی که تلاشِ بی‌وقفه، موفقیت دائمی و رقابتِ نفس‌گیر با همه‌چیز و همه‌کس -شاید به واسطه‌ی ماهیتِ جامعه‌ی وابسته به سود و سرمایه- مبدل به ارزشی فراگیر و مقاومت‌ناپذیر شده، اما آدمی به آن شکل از فراغت گرایشی ذاتی دارد . روزی نیست که تحقیقی تازه هشدار ندهد کمی فاصله‌گرفتن از فشارهای روزمره برای سلامتِ جسم و روان‌ لازم موکد است. اصلِ مسئله دست به هیچ‌کاری‌نزدن نیست، بلکه به خود مجال دادن است؛ فراهم‌آوردنِ فرصتی برای آسودگی بدون هیچ انگولک و محرکی برای حواس‌پرتی و آشفتگی. 
 

برتراندراسل در جزوه ی مشهورِ در ستایش فراغت یادآوری کرد که خلاقیت، کشف، نوآوری و هرآنچه فرهنگ و تمدن بشری را به پیش برده در گرو اوقات فراغت است، نه روز و شب دویدن و خود را به هلاکت رساندن. در خانه‌ماندن‌هایِ اجباریِ دوران پَسا کووید، این اصطلاح را دوباره بر سرِ زبان‌ها انداخت و برخی نوشتند و گفتند فرصتی‌ست یگانه برای نشستن، آسودن و کاری انجام‌ندادن، بی هیچ احساسِ سرشکستگی. از آن سو، دیگرانی فغان‌شان بلند شد که دل‌تنگِ بازگشت به زندگیِ شلوغ و پرهیاهوی پیشین و روز و شب دویدن‌اند. 
 

فراغت و لم دادن به روی مبل با استکان چای یا قهوه در دست و ذهن را به هپروت فرستادن البته به پیش نیازهایی وابسته است. فراغتِ اجباری -مثل هر چیز اجباریِ دیگری- بیشتر مایه‌ی عذاب است تا دلخوشی. عبارتِ سارتر که انسان را محکومِ به آزادی تلقی می‌کرد یک‌سره خالی از لطافت، زیبایی و دل‌فریبیِ "آزادی" بود و اجبارِ مستتر در مفهومِ محکومیت، حتی آن ستایش‌شده‌ترینِ دستاوردِ انسانی را به چیزی ناخوشایند مبدل ‌می‌کرد. 

 

در ژرفای وضعیتِ موسوم به فراغت، آن‌چنان‌که طرفداران‌اش در ذهن دارند، درجه‌ای از آسودگیِ ذهن نهفته است، امکانِ به خود اندیشیدن و دل‌مشغولِ خیالات شدن. خویشتنِ رویاییِ خود را در برابر چشم مجسم‌کردن. رهایی و آزادیِ تصورات در شکلی بی‌انتها و به هرچیزِ به ظاهر ناممکن اندیشیدن. به بیانِ فلوید دِل –نویسنده و روزنامه نگار امریکایی – "فراغت، نه هیچ کاری انجام ندادن که آزادی برای انجام هرکاری‌ست".

 

 

علی صدر                   

ویرایشِ تیرماه ۱۴۰۲              

(نسخه‌ی نخست اردیبهشت ۱۳۹۹)